زیر گنبد کبود

زیر گنبد کبود

زندگی یعنی باور
میخواهم خودم را باور کنم
زیر این گنبد کبود

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

نوی زندگی نا خواسته با آدمایی رو به رو میشی که هرکس یه سازی میزنه

صدای این ساز جوری روی اعصابت میره که هویتت توی مارپیچ مغزت گم میشه

الان داری توی اون همه راه و بی راه دنبال هویتت میگردی

چقدر سخته یادت بیاد کی بودی !!چی بودی!! اصلا کجا بودی؟!!!

الان درک میکنم اون حس بد کسانی رو که فراموشی پیدا کردن

کسایی که توی یه حادثه کلا همه چیز از ذهنشون پاک شده

توی خیالها گم شدن سخته

توی رویاها و افکاری که نمیدونی از کجا اومدن

شاید خواب بودی!!!

ولی کسایی که فکر میکنن بیدارن و اطرافتو گرفتن و با حرفهای بی سر و تهشون محاصره ات کردن

میکن بیداری بودی

زندگی کردی

تازه یه عددی رو بهت میگن، میگن این عدد سن توست. تمام لحظه ها و ساعت ها و روزها و سالها

که زندگی کردی.

ولی من هیچ چیز را یاد ندارم.

الان باید این جمله معروف رو به کار برد

بودن یا نبودن! مساله این است.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۳ ، ۲۱:۲۰
نیلوفر بیات

بیزارم از خیال هایی که هر روز در آن زندگی میکنم و نفس میکشم

بیزارم از خیالی که در آن تو را به آغوش میکشم و دقایقی بعد از تو متنفر میشوم

از خیالی که در آن با تو خوش هستم و میخندم

خیالی که تو در آن افسوس میخوری و من پشیمانی را در چشمانت میبینم

خیالی که تو دیگر برای من هیچ هستی

خیالی که من در آن تو را همانگونه میشکنم که تو مرا شکستی

بیزارم از خیالی که من در بهترین ، بهترین و بهترین هستم

بیزارم از خیالی که در آن شخصیت هایی هستند که حتی مرا نمیشناسند

 ولی من آنها را به وضوح میشناسم و هر روز و هر لحضه به آنها فکر میکنم.

دلم واقعیت میخواهد، واقعیتی که در آن هیچ ام

واقعیتی که هیچ کس در آن مرا نمیشناسد، و نمیداند که آیا من معمولی ام یا نابغه

آیا من یه متن را در همان بار اول خواندن حفظ میکنم یا در بار دهم

واقعیتی میخواهم که در آن دل شکسته ام را لمس کنم

غرور از دست رفته ام را ببینم

و افسوس عمر از دست رفته ام را بخورم

دلم سادگی میخواهد

دلم زندگی ایی می خواهد که در آن به حقیقت تلاش کنم و سختی اش را حس کنم

دلم واقعیتی میخواهد که وقتی در آن توهینی شندیم به حقیقت ناراحت شوم

آرزوهای حقیقی میخواهم، آرزوهایی که در واقعیت طلب میکنم

آری

واقعیتی میخواهم که حتی در آن هیچ ام، هیچ هیچ

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۳۸
نیلوفر بیات


نابغه بودن یعنی چی؟

نخبه یعنی چی؟

آیا خر خون همان نابغه ست؟

اصلا به کی میگن نابغه؟

اول آدما خرخونن بعد نابغه میشن یا اول نابغه ان بعد خر خون میشن؟

من تعریف واضحی از اینا  ندارم، کلا نامفهومه برام!!!

یه کتابی که تا حالا نخوندمش و فردا امتحان دارم

کتاب فیزیک پیش دانشگاهی تجربی

واقعا سخته برای اولین بار بخونمش و کلا حفظش کنم و بخوام توی این درس یه نمره توپ بگیرم

یا من نابغه نیستم یا نابغه ها خر خونن نه نابغه!!!

یا من اصلا نه نابغه ام نه خرخون

خرخون رو که مطمئنم نیستم

ولی از یه چیز مطمئنم

من تنبلم و اصلا درس نمیخونم و میخوام که درس رو بلد باشم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۱:۰۵
نیلوفر بیات


پیشنهاد میکنم حتما باغ لاله ها برید( جاده چالوس- گچسر)

اینم چند تا عکس از لاله ها که خودم گرفتم

فقط چون عکس ها زیاده گلچین کردم

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۲
نیلوفر بیات


امتحان دارم

اونم چییییییییییییی

ریاضی فیزیک و شیمی

فکر کن من باید درس هایی رو امتحان بدم که اصلا سر کلاس نرفتم

فقط دعا میکنم قبول بشم

بچه هایی که رشته تجربی( پیش دانشگاهی) هستن یا بودن

لطفا بگن من چه کتابایی بخونم تا بتونم یاد بگیرم

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۴۱
نیلوفر بیات


تق تق،

تق تق،

باز صدای در جهان به گوش می رسد

فرشته ی کوچک پشت در هستی ایستاده

با چشمانی معصوم، قلبی پاک و سرشار از مهربانی

بی آلایش و با سخاوت؛

وارد شد

دیو صفتان دورش حلقه زدند

فرشته به آنها خوبی کرد

دیو صفتان به او خندیدند

فرشته باز خوبی کرد

دیو صفتان به او حسادت کردند

و فرشته دیگر بار خوبی کرد

و دیو صفتان تاب نیاوردند

تیر زهر آگین پستی به قلب او نشاندند و دیگر...

آری

فرشته دیگر فرشته نبود

او به دیو صفتان پیوسته بود.

تق تق تق؛

صدایی می آید!!!

آری باز پشت در هستی فرشته ای منتظر است.

انگار خداوند هنوز امیدوار است!!!

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۳۷
نیلوفر بیات


این روزها

حتی از خدا هم نمیتوانم توقع داشته باشم

کسی که مرا آفرید

این روزها

حال غریبی سراغم می آید

غریبتر از همیشه

این روزها

خلا را حس میکنم؛

خلا ایی که در درسها میخواندم،

حالا حس میکنم

واین روزها

شاید شب باشد، شاید!!!

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۷
نیلوفر بیات


نمیدانم خواب ها حقیقی اند؟!

یا من در حقیقت خوابم؟!

ولی هرچه که هست؛

کابوس ها حقیقت اند

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۹
نیلوفر بیات


و حتی صدای ذهن هم میتواند سکوت کند

سکوتی عمیق

سکوتی بی سوال

شاید

چیزی شبیه سکوت باشد

نمیدانم!

ولی

 خاموش است انگار

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۴۹
نیلوفر بیات


سلام خوش اومدین

این وبلاگ جدید منه

سعی میکنم متفاوت و تا حداکثر نوشته های خودم باشه

یا حق

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۵۹
نیلوفر بیات